بسم الله الرحمن الرحیم

نگاه حرام

امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبۀ 184 نهج البلاغه که به خطبۀ متقین مشهور است چهارمین ویژگی متقین را با این عبارت بیان می کنند: غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ؛ افراد با تقوا چشمشان را از آن چه خدا حرام کرده فرو می‌بندند. این فراز از خطبه نیز سطوح مختلف معنایی دارد و در این مقاله به تفسیر آن در سه مرحلۀ اخلاقی، اصلاحی و عرفانی پرداخته شده است.

فهرست
  • ↓۱- تفسیر فقهی نگاه حرام
  • ↓۲- تفسیر اصلاحی نگاه حرام
  • ↓۳- تفسیر عرفانی برای نگاه حرام
  • ↓۴- مطالب مرتبط

تفسیر فقهی نگاه حرام

در فقه نگاه به بعضی از امور مانند نگاه به نامحرم حرام شمرده شده و انسان با تقوا، مراقب است به آنها نگاه نکند زیرا مرحلۀ اول تقوا این است که انسان از حرام‌ها دست بردارد.

تفسیر اصلاحی نگاه حرام

نگاه به برخی از امور شرعا حرام نیست اما به انسان آسیب میزند، انسان با تقوا، باید مراقب نگاه خود باشد و به این امور نگاه نکند تا از آسیب در امان باشد به عنوان نمونه در روایات داریم که «النظرُ إلى البَخِيلِ يُقْسِي اَلْقَلْبَ»؛ نگاه به افراد بخیل که فقط به دنبال منافع خود هستند (حال چه سلطان باشند و چه شبیه سلطان) به انسان آسیب می¬زند و انسان را قسیّ¬القلب میکند.( تحف العقول: ج۱، ص۲۱۴) نگاه به این افراد حرام فقهی نیست اما حرام طریقتی است یعنی موجب محرومیت میشود و قلب انسان را خراب میکند.

از طرفی اگر انسان به افراد فاسد نگاه نکند به فکر اصلاح خود می افتند لذا در نهج البلاغه دارد «مَنْ أَبْغَضَ شَيْئًا أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ»؛ هر کس نسبت به چیزی بغض داشته باشد از نگاه کردن به او نیز بیزار است.(نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 159) اگر واقعا بغض دارید، به آن‌ها نگاه نکنید این موجب اصلاح آن¬ها می¬شود زیرا اگر آن¬ها بدانند که از نگاه افراد پاک ساقط می‌شوند، یک‌مقدار خودشان را اصلاح می‌کنند، ولی وقتی می‌بینند همه از آن‌ها تعریف و تمجید می‌کنند و در بین مردم جایگاهی دارند، جامعه از این که هست نیز بدتر و بدتر خواهد شد! مظلوم‌ها و فقیرها عقب‌تر می‌مانند.

نمونۀ دیگرش نگاه به مغازه‌هاست. انسان میخواهد درست خرج ‌کند، اما این نگاه او را پرمصرف می‌کند و موجب میشود در مخارج روز مره دچار مشکل شود و تمام عمر او با همین دغدغۀ معیشت به پایان میرسد لذا انسان نباید خیلی به این مغازه‌ها نگاه کند. اگر چیزی لازم داشت به داخل مغازه برود، خرید خود را انجام دهد و برگردد اما اینکه همینطور بدون دلیل به مغازه برود و اجناس جدید مغازه را نگاه کند به هیچ دردی نمیخورد و انسان را از خیلی پیشرفت‌ها باز میدارد و همینطور عمر او با غفلت به پایان میرسد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل می‌کند یک مرد بیابانی از پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله ‌پرسید: «فَسَأَلَهُ عَنْ شَرِّ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ خَيْرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ ؟»؛ بهترین مکان روی زمین کجاست؟ بدترین مکان روی زمین کجاست؟

حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ وَ هِيَ مَيْدَانُ إِبْلِيسَ»؛ بدترین مکان روی زمین بازار است؛ چقدر دروغ در این بازارها‌ گفته می‌شود! چقدر جنس‌های بدلی فروخته می‌شود! چقدر نیازهای کاذب ایجاد می‌شود! چه پرخرجی‌ها پیش می‌آید! چه اسراف‌گری‌ها پیش می‌آید! چه آرزوهایی برای انسان پیش می‌آید! لذا رسول خدا فرمودند: بدترین مکان روی زمین بازار است.

بازرا محل جولان ابلیس است؛ اول صبح قبل از هر کسی ابلیس به بازار می‌آید، سپس ذریّۀ خود را فرا خوانده به آنها می‌گوید: شما پدر‌ و مادر‌ دارها، (زیرا آن‌ها عمرشان زیاد است) بروید به حساب این بی‌پدر و مادرها برسید! و وقتی همه از بازار رفتند ابلیس بیرون می‌آید لذا حضرت فرمودند بازار بدترین مکان است.

سپس رسول خدا فرمودند: «وَ خَيْرُ الْبِقَاعِ الْمَسَاجِدُ»؛ بهترین مکان روی زمین مسجد است. البته نه هر مسجدی! زیرا در نهج البلاغه دربارۀ برخی از مساجد داریم که « عَامِرَةٌ مِنَ اَلْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ اَلْهُدَى»؛ از حیث بنا آباد است اما از حیث هدایت¬گری ویرانه است «مِنْهُمْ تَخْرُجُ اَلْفِتْنَةُ»؛ از این مساجد فتنه بر می¬خیزد. مراد رسول خدا این مساجد نیست بلکه مسجدی که واقعا در آن ذکر خدا گفته شود، عشق اهل بیت در دل‌ها ایجاد شود. کار مردم در آنجا حل شود، آن مساجد مدّ نظر رسول خداست.

تفسیر عرفانی برای نگاه حرام

سورۀ نور، سوره‌ای است که در آن خداشناسی عرفانی مطرح است. در آیۀ ۳۵ سوره نور دارد: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ» این آیۀ نور، از پیچیده‌ترین آیات قرآن است که خیلی‌ها در تفسیرآن به خطا رفته اند.

معمولاً انسانها از نشانه ها و آثاری که در آسمان و زمین است به خدا پی میبرند اما خداوند در این آیه می¬فرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خدا نور آسمانها و زمین است. نور چیزی است که خودش ظاهر است و سائر اشیاء را نیز روشن کرده برای انسان نمایان میکند. خداشناسی عموم مردم این است که از مخلوق به خالق پی‌ میبرند، از مصنوع، وجود صانع را می‌فهمند که یک نوع خداشناسی کلامی است. اما آیۀ شریفه، خداشناسی عرفانی را بیان کرده میفرماید این خداست که همه چیز را نمایان میکند.

یکی از دستوراتی که در همین سورۀ نور وارد شده بحث مواظبت از نگاه‌ است: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»؛ به مومنان بگو مواظب نگاه‌هایشان باشند.( من لایحضره الفقیه: ج 3، ص 199)

این آیه جدای از بحث فقهی، یک بعد عرفانی نیز دارد به این معنا که انسان نباید به غیر خدا نگاه کند زیرا خداست که نور آسمان و زمین است و فقط باید به خدا توجه داشت اگر انسان مراقب نگاهش باشد و به غیر خدا توجه نکند، پرده ها از مقابل او کنار میرود و میتواند خیلی چیزهای دیگر را ببیند لذا حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب»؛ اگر مواظب چشم‌هایتان باشید، عجائب عالم را میتوانید ببینید.( بحار الأنوار: ج۱۰۱، ص۴۱)

أمیرالمؤمنین علیه السلام نیز در نهج البلاغه میفرمایند: «اَلْعَيْنُ وِكَاءُ اَلسَّهِ»؛ یعنی همین چشم، بندی است که مانع دید انسان میشود و نمیگذارد آن طرف بند را مشاهده کند اگر کسی از این چشم بگذرد و هر چیزی را نگاه نکند آن وقت بند باز شده و میتواند عجائب را ببیند.( نهج البلاغه فیض الاسلام ،حکمت 458)

این که انسان به غیر خدا نظر نداشته باشد و به آن توجه نکند مرحلۀ بالای مراقبت از چشم است و در واقع معنای ذکر شریف «لا اله الا الله» نیز همین است که انسان به غیر خدا توجهی نکند.

غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شودهر کسی را ره مده ای پرده مژگان من
(دیوان شمس غزل شمارۀ 1946)

نتیجۀ چنین مراقبتی این می¬شود که حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «الْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ وَ يَسْمَعُ بِسَمْعٍ آخَر»؛ مؤمن با نور الهی می‌بیند و با گوش دیگری میشنود؛ گوش دیگر و چشم دیگری دارد و چیزهایی را میبیند و میشنود که از محدودۀ ادراک دیگران خارج است.( بحار الأنوار: ج۷، ص۳۲۳)

امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «لَنَا أَعْيُنٌ‌ لَا تُشْبِهُ‌ أَعْيُنَ النَّاسِ»؛ ما چشمانی داریم که شبیه چشم‌های بقیه مردم نیست. «وَ فِيهَا نُورٌ وَ لَيْسَ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ شِرْكٌ»؛ در چشم ما نور خداست و شیطان در آن راه ندارد.( بحارالانوار: ج 24 ، ص 126)

اگر کسی با نگاه عرفانی مراقب نگاه خود باشد خیلی چیزها را می‌تواند ببیند. حضرت در نهج‌البلاغه به صراحت میفرماید: «أَرَی نُورَ الْوَحْی وَالرِّسَالَةِ»؛ من نور وحی و رسالت را می‌بینم. «وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ»؛ من بوی نبوت را می‌فهمم «وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْی عَلَیهِ»؛ وقتی که وحی به پیغمبر خدا نازل می‌شد، من نالۀ شیطان را شنیدم. « فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ مَا هذِهِ الرَّنَّةُ؟»؛ گفتم ای رسول خدا این ناله چیست؟ فرمود: «هذَا الشَّیطَانُ قَدْ أَیسَ مِنْ عِبَادَتِهِ»؛ این نالۀ شیطان است، از این که مردم او را بپرستند مأیوس شده است. سپس رسول خدا فرمودند: «إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ، وَتَرَی مَا أَرَی»؛ علی جان هر چه من می‌شنوم تو می‌شنوی، هر چه من می‌بینم تو می‌بینی.( نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 234)

این مراحل مختلفی که برای تفسیر مراقبت از نگاه بیان کردیم در بحث عبادات ظاهریِ فقهی مانند روزه نیز تطبیق میشود، روزۀ عموم مردم این است که مبطلات روزه را رعایت می کنند. روزۀ خواص این است که علاوه بر غذا مراقب چشم و گوش و زبانشان نیز هستند. روزه خواصُ الخواص این است که به غیر خدا توجه نمیکنند و اگر به غیر خدا توجه کنند روزه‌شان باطل میشود.

مطالب مرتبط

ماجرای خطبه متقین

خطبه متقین (همام)

شرح خطبه متقین جلسه 2