بسم الله الرحمن الرحیم

علم همراه با حلم

علم همراه با حلم از ویژگی هایی است که أمیرالمؤمنین علیه السلام در توصیف متقین بیان فرمودند، حضرت در خطبۀ 184 نهج البلاغه که به خطبۀ متقین مشهور است چنین می فرمایند: فَمِنْ‌ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ‌ أَنَّكَ‌ تَرَى‌ لَهُ‌ ... حِرْصاً فِي عِلْمٍ وَ عِلْماً فِي حِلْمٍ؛ از علائمی که در فرد باتقوا، مشهود است حرص در فراگیری علم و علم همراه با حلم میباشد. آنها با علمشان چگونگی حل مشکلات را تشخیص داده و با حلمی که دارند مشکلات را حل میکنند.

فهرست

متن

فَمِنْ‌ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ‌ أَنَّكَ‌ تَرَى‌ لَهُ‌ ... حِرْصاً فِي عِلْمٍ وَ عِلْماً فِي حِلْمٍ

شاخص علم مطلوب

وَ حِرصاً فِی عِلم؛ یکی دیگر از از علائم فرد با‌تقوا حرص در علم است، یعنی آنها حریص در علم هستند.

نافع باشد

منظور از علمی که متقین به دنبال آن هستند چیست؟ حضرت در نهج‌البلاغه می¬فرمایند خیلی از علوم هستند که اصلا انسان باید از آنها به خدا پناه ببرد. «اَللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ»؛ پس اولاً هر علمی را نگفتند.

حل مشکل کند

همچنین میفرمایند: «وَ لاَ عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ»؛ هیچ علمی مانند تفکر نیست. تفکر یعنی حل مشکل! یعنی انسان از معلومات خود، مجهولاتش را کشف ‌کند؛ «حركة العقل بين المعلوم والمجهول» حضرت میفرمایند: «وَ لاَ عِلْمَ کَالتَّفَکُّر»؛ هیج علمی مثل حل مشکل نیست.

اعتدال آور باشد

و در جایی دیگر می فرماید :«جاهلُکُم مُفرِط او مُفَرِّط»؛ جاهل ها یا افراطی هستند یا تفریطی! پس علم به معنی اعتدال است.

پس مسیر اعتدال را بیاموزیم، که نه افراطی باشیم و نه تفریطی و از آن در حل مشکل استفاده کنیم، ببینید جامعه چقدر پر از مشکل است! ببینید چقدر جامعه از اعتدال به‌دور رفته است و افراطی و تفریطی عمل می‌کنند. این دو معیار را داشته باشید.

علت حرص به علم

این‌ها را کنار هم بگذارید، از یک طرف آن عالمی که علی علیه‌السلام می‌خواهد که بتوانند حل مشکل کنند بسیار کم است. زیرا هر شخصی هم نمی‌تواند آن عالِمی باشد که حضرت علی علیه‌السلام می‌خواهد.

در حکمت ۱۳۹ دارد که حضرت علی علیه‌السلام دست کمیل را گرفت به صحرا برد. مطالبی دارد تا به این‌جا می‌رسد که فرمود: «هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً»؛ حضرت به سینه‌اش اشاره کردند، فرمودند در این‌جا علومی نهفته دارم «لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً»؛ اما واجد شرایط آن را نمی یابم. به چه ‌کسی یاد بدهم؟! من دیدم افراد زیادی هستند، اما صلاحیت ندارند عده‌ای هستند اما مال‌اندوز و شهوت‌ران هستند. «أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا اَلْأَنْعَامُ اَلسَّائِمَةُ»؛ این‌ها شبیه حیواناتی هستند که به چرا رفته‌اند، آیا من به این‌ افراد علم بیاموزم!؟

عده‌ای اصلا به کارشان اعتقادی ندارند، این علوم را نمی‌خواهند به عنوان اعتقاد یاد بگیرند، آیا من به آن‌ها علم بیاموزم!؟سپس می فرماید : «كَذلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ»؛ با این وضعیت بگذارید علم با رفتن عالمش بمیرد ، من بروم و با رفتن من علم نیز برود.

از طرف دیگر مردم دارای مشکلات زیادی هستند. پس معلوم می‌شود که چرا متقین حریص در علم هستند زیرا آنها به دنبال نجات مردم هستند و مشکلات مردم در حدّ بحران است یعنی مردم آنقدر مشکل دارند که هر چه شما بدوید باز کم است. اینجا است که و حِرصاً فِی عِلم معنا پیدا می¬کند.

حلم برای حل مشکلات

نکته دیگر این است که حضرت فرمودند: وَ عِلماً فِی حِلمٍ؛ یعنی شخص با تقوا، علم همراه با حلم دارد. زیرا شخص متقی با علم خود به دنبال حل مشکلات است و اگر حلم نداشته باشد نمی‌تواند مشکلات مردم را درمان کند.

افرادی مانند معاویه‌ وجود دارند که منافع و حکومت‌شان در فقر و مشکلات مردم است. «وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ»؛ معاویه گروهی نفهم را رهبری می‌کند، خبر‌های دروغ را می‌گوید، آن‌ها نیز قبول می‌کنند و خودشان را در معرض مرگ قرار می‌دهند.

معاویه ‎ها عده‌ای سفیه را جلو می‌فرستند، سگ‌هایی را جلو می‌فرستند که پاچه‌گیر ما باشند و نگذارند مشکلات حل شود لذا فرمود :«اَلْحِلْمُ فِدَامُ اَلسَّفِيهِ»؛ اگر حلم داشتی، و عصبانی نشدی، افراد سفیه سر جایشان می‌نشینند.

شخصی می‌گفت سگی دنبالم کرد، دو عدد نان خریده بودم، یک مقدار نان جلوی سگ انداختم، مشغولش کردم، باز آمد، یک کمی دیگر انداختم، همین طور دوباره کمی دیگر، تا به خانه رسیدم نان نداشتم ولی سگ را مشغول کرده بودم و به من آسیبی نرساند. معاویه‎ها سگ‌صفتانی را می‌فرستند، اگر انسان عصبانی شود، باخته است، اما اگر عصبانی نشود سگ‌ صفتان نمی‌توانند کاری بکنند.

کسی که حلم داشته باشد، می¬تواند مشکلات‌ مردم را حل کند و مردم نیز طرفدار او می شوند اما اگر حلم نداشته باشد مردم تنهایش می‌گذارند و نمی¬تواند به هدفش که حل مشکل مردم است برسد. «أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ، أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِل»؛ اولین پاداشی که خداوند به انسان حلیم (شخصی که عصبانی نمی‌شود) می دهد، این است که همین مردم او را یاری می‌کنند، و این شخص نیاز دارد که مردم تو را یاری کرده و از دورش پراکنده نشوند تا سگ‌صفت‌ها نیایند و مزاحمت ایجاد نکنند.

پس باید حلم داشته باشد چرا؟ چون می‌خواهد درمان کند عِلْماً فِي حِلْمٍ؛ و درمان مشکلات مردم بدون حلم امکان ندارد. این ویژگی متقین نیز شاخص است و مردم می‌بینند که آقا عصبانی نمی‌شود، می‌بینند آقا واقعاً عالمانه حل مشکل می‌کند، لذا حضرت می¬فرمایند: فَمِنْ‌ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ‌ أَنَّكَ‌ تَرَى‌ لَهُ‌ ... حِرْصاً فِي عِلْمٍ وَ عِلْماً فِي حِلْمٍ پس این مسئله ساختگی نیست و نمی‌تواند پنهانی باشد بر خلاف برخی دیگر از ویژگی‌های فرد باتقوا که پنهانی است مانند اینکه در نیمه شب برمی‌خیزد با خدای خود راز و نیاز می‌کند.

مطالب مرتبط

ماجرای خطبه متقین

خطبه متقین (همام)

دانلود شرح صوتی خطبه متقین جلسه 9