اقتدار دینی یا قوت در دین یکی از ویژگیهای متقین است که أمیرالمؤمنین علیه السلام بیان فرمودند، حضرت در خطبۀ 184 نهج البلاغه که به خطبۀ متقین مشهور است چنین می فرمایند : فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ؛ شیعیان خاص به گونه ای هستند که اقتدار و قوت دین در آنها مشهود است یعنی در سختیها دین خود را حفظ میکنند بر خلاف عبید دنیا که فقط تا وقتی دین بدرد دنیای آنها میخورد از دین سخن میگویند اما در سختیها دیگر از دین آنها خبری نیست.
فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ
فَمِنْ عَلاَمَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِین؛ از علائم افرادی که دارای مراتب بالای تقوا هستند دینداری قوی میباشد، حضرت دربارۀ این علامت میفرمایند: أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِین؛ اگر به آنها نگاه کنید قوت در دین در آنها مشهود است از این فرمایش حضرت دو نکته فهمیده میشود اولا این که دینداری قوی از علائم بارز و آشکار است و ثانیا دینداری قوی نمیتواند ساختگی باشد زیرا حضرت مشهود بودن اقتدار را علامت تقوا میدانند.
بعضی از ویژگیهای افراد باتقوا قابل مشاهده نیست، مثلا یکی از خصوصیات این است که «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ»؛ وقتی که از ایشان مدح و تعریف شود وحشت وجود او را فرا گرفته و با خدای خودش حرف میزند: خدایا من را با حرفهای آنها مواخذه نکن، خدایا من خودم را بهتر از این ها میشناسم! این ترس و مناجات با خدا یک امر قلبی است و قابل مشاهده نیست.
بعضی دیگر از ویژگیها قابل مشاهده است ولی ممکن است نمایشی و ساختگی باشد و شخص بی تقوا ظاهر خود را مقدس نشان دهد اما دربارۀ دینداری قوی چنین نیست یعنی اولاً نمایان وآشکار است، ثانیاً نمیتواند نمایشی و ساختگی باشد لذا شاخص و علمآور است. این ویژگی در قرآن نیز بیان شده است: «خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ» شما دستورات الهی را قوی بگیرید و تا آخر پای آن بایستید.
قوت دینداری اشخاص در سختیها و خطرات قابل مشاهده است و در این زمان است که مردم متوجه میشود که این افراد رفاهطلب نیستند و برای دور ماندن از خطرات مصلحت سازی نمیکنند. اگر شخصی را میبینید که در مشکلات قرار دارد ولی با این وجود فداکاری میکند، اقتدار دینی او واضح است و علامت تقوای اوست.
فرزدق میگوید: من از کوفه خارج شدم و خدمت امام حسین علیهالسلام رسیدم حضرت فرمودند: چه خبر از کوفه؟ عرض کردم: راستش را بگویم؟ حضرت فرمودند: راستش را بگو! عرض کردم: «أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَکَ، وَ أَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّةَ»؛ دلهای کوفیان با شما و شمشیرهای آن¬ها برای بنیامیه است.
حضرت فرمودند: همین طوری است! «اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»؛ مردم بنده پول و دنیا هستند یعنی تمام وقت و فکرشان در این مسیر است و دین را لقلقه زبان خود قرار داده اند، مانند آدامسی که انسان در دهان میجود و هنگامی که شیرینی آن تمام شد آن را کنار میاندازد! مردم نیز اگر دین زندگی دنیای آنها را تأمین کند از دین سخن میگویند اما هنگام بلا و سختی دیندارها کم هستند.
مؤمنی که دین قوی دارد در صحنههای سخت دین خود را حفظ میکند و عقب نمینشیند اما یک عدهای هنگام سختی و جنگ مخفی میشوند و به دین خود عمل نمیکنند اما وقتی که جنگ تمام میشود، چفیه به گردن میاندازند! آیا این اشخاص واقعاً دین قوی داشته و با تقوا هستند!؟
برای اینکه مردم را بیدین کنند، راههای غیر مستقیمی وجود دارد و فرد با تقوا باید مراقب باشد و از آنها نیز پرهیز کند. برخی از مصادیق بیدینی خیلی واضح است. فرض کنید یک فیلمی را به نمایش میگذارند میگویند نظر بدهید که آیا در این فیلم مصادیقی بی دینی وجود دارد یا خیر؟ معمولا مردم وقتی نگاه میکنند اگر صحنههایی از بیحجابی و شرابخوری و میگساری در آن باشد میگویند بیدینی است و فقط همین مصادیق را مصداق بی دینی میدانند و به بقیه انحرافات دقت نمیکنند. در صورتی که در روایات و در نهج البلاغه مواردی را حضرت مشخص میکند که اینها نیز از مصادیق بیدینی هستند و یا منجر به بی دینی میشوند و انسان باید مواظب باشد.
حضرت رسول صلّی الله علیه و آله میفرمایند: «إِيَّاكُمْ وَ أَبْوَابَ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيَهَا» درب خانۀ سلاطین نروید! حواشی خانۀ سلاطین نیز پیدایتان نشود! سپس میفرمایند: «مَنْ آثَرَ سُلْطَاناً عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى أَذْهَبَ عَنْهُ اَلْوَرَعَ وَ جَعَلَهُ حَيْرَانَ»؛ آن کسی که سلطان را بر خدا ترجیح دهد خدا ورع او را گرفته و او را در حیرت قرار میدهد. همین که مردم بخواهند با سلاطین و حواشی آنها رفت و آمد داشته باشند، این خودش یک مقدار بیدینی میآورد.
أمیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «إيّاكُم و الكَسَلَ؛ فإنّه مَن كَسِلَ لم يُؤَدِّ حَقَّ اللّه»؛ از تنبلی بپرهیزید آدم تنبل حق خدا را ادا نمیکند. یعنی رفاه طلبی و تنبلی در نهایت سر از بیدینی در میآورد.
أمیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «أ لاَ حُرٌّ يَدَعُ هذهِ اللُّماظَةَ لأهلِها؟ ! إنّهُ لَيسَ لأنفُسِكُم ثَمَنٌ إلاّ الجنّةَ فلا تَبِيعُوها إلاَّ بِها»؛ آیا یک آزاده پیدا نمیشود که این نیمخوره (دنیا) را به اهلش بسپارد، شما قیمت بهشت دارید، خودتان را کمتر نفروشید! این وابستگیها و دلبستگیهای به دنیا نیز بی دینی محسوب میشود و انسان را از بهشت دور میکند. یعنی حریت و آزادی، دینداری میآورد، و وابستگی و ذلت بیدینی میآورد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ»؛ شما را به صبر و استقامت توصیه میکنم، رابطۀ صبر با ایمان، رابطۀ سر با بدن است. مؤمن بی مقاومت مثل بدن بی سر است!
أمیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل»؛ ای مردم بیشترین چیزی که دربارۀ شما مرا نگران کرده دو چیز است: یکی هوسرانی، دیگری آرزوهای طولانی! اما هوسرانی انسان را از حق باز میدارد «وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ»؛ اما آرزوهای طولانی موجب میشود انسان قیامت را فراموش کند.
آرزوی طولانی، بیمقاومتی، ذلتی بودن، تنبلی، درب خانۀ سلاطین رفتن، همه از مصادیق بی دینی بوده و یا موجب بی دینی میشود. مؤمنی که اقتدار دینی دارد باید از تمتم اینها پرهیز کند.
حضرت در حکمت 30 در قسمت پایههای شک؛ «وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ» میفرمایند: کار غیرمنطقی انسان را متزلزل میکند، «يُقَدِّمَ رِجْلًا وَ يُؤَخِّرَ أُخْرَى» ، یک پا جلو میگذارد و یک پا عقب میگذارد! نمیتواند اقدام کند.
استسلام به این معناست که انسان تسلیم یک کاری شود که نه سود دنیا دارد نه سود آخرت، این کار غیرمنطقی است. کدام منطق میگوید که شما وقتتان را به بطالت بگذرانید؟ یا همین ترسهای بیخود، وحشتهای بیخودی که در خودمان ایجاد کردیم که هیچ مبنایی هم ندارد.
دیگری مراء، یعنی بگو مگو ها و بحثهای بیخود، مخصوصا وقتی غیرمنطقی در بحث وارد میشویم.
جمع بندی: از علائم فرد باتقوا قوت در دین است تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ؛ قوت در دین به این است که انسان در سختیها نیز مواظب باشد که دینش تضعیف نشود.
یک ضربالمثل عراقی است به این مضمون که یا دین یا گِل! این گل است که میتوان آن را بازی داد و به شکلهای مختلف درآورد ولی دین باید قوی باشد، هر روز که نمیشود آن را به یک شکل درآورد.
دانلود شرح صوتی خطبه متقین جلسه 9