بسم الله الرحمن الرحیم

امتناع از تحویل قاتلین عثمان به معاویه

در سال 36 هجری معاویه نامه‌ای به حضرت نوشت و بعد از بیان افضلیت خلفا و اتهام دست داشتن حضرت در قتل عثمان از حضرت خواست تا قاتلین عثمان را تحویل دهد و حضرت را تهدید نمود. سپس شخصی با نام «مسلم خولانی» را برای ابلاغ نامه پیش أمیرالمؤمنین فرستاد. حضرت در نامه نهم از نامه های نهج البلاغه پاسخ او را داده و در ضمن نامه بیان کردند که قاتلین عثمان را به معاویه تحویل نخواهند داد و در نهایت معاویه را تهدید نمودند.

فهرست
  • ↓۱- متن نامه
  • ↓۲- ماجرای نامه 9 نهج البلاغه
  • ↓۳- پاسخ حضرت به نامۀ معاویه
  • ↓۴- خودداری از تحویل قاتلین عثمان
  • ↓۵- تهدید معاویه
  • ↓۶- مطالب مرتبط

متن نامه

من کتاب له «علیه‌السلام» إلی معاویة

فَأَرَادَ قَوْمُنَا قَتْلَ نَبِيِّنَا وَ اجْتِيَاحَ أَصْلِنَا وَ هَمُّوا بِنَا الْهُمُومَ وَ فَعَلُوا بِنَا الْأَفَاعِيلَ وَ مَنَعُونَا الْعَذْبَ وَ أَحْلَسُونَا الْخَوْفَ وَ اضْطَرُّونَا إِلَى جَبَلٍ وَعْرٍ وَ أَوْقَدُوا لَنَا نَارَ الْحَرْبِ فَعَزَمَ اللَّهُ لَنَا عَلَى الذَّبِّ عَنْ حَوْزَتِهِ وَ الرَّمْيِ مِنْ وَرَاءِ حُرْمَتِهِ مُؤْمِنُنَا یَبْغِي بِذَلِكَ الْأَجْرَ وَ کَافِرُنَا یُحَامِي عَنِ الْأَصْلِ وَ مَنْ أَسْلَمَ مِنْ قُرَيْشٍ خِلْوٌ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ بِحَلْفٍ یَمْنَعُهُ أَوْ عَشِيرَةٍ تَقُومُ دُونَهُ فَهُوَ مِنَ الْقَتْلِ بِمَكَانِ أَمْنٍ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ «صلی‌الله‌علیه‌وآله» إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَیْتِهِ فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ یَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ یَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ یَوْمَ مُؤْتَةَ وَ أَرَادَ مَنْ لَوْ شِئْتُ ذَکَرْتُ اسْمَهُ مِثْلَ الَّذِي أَرَادُوا مِنَ الشَّهَادَةِ وَ لَکِنْ آجَالُهُمْ عُجِّلَتْ وَ مَنِيَّتُهُ أُخِّرَتْ فَیَا عَجَباً لِلدَّهْرِ إِذْ صِرْتُ یُقْرَنُ بِی مَنْ لَمْ یَسْعَ بِقَدَمِي وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ کَسَابِقَتِي الَّتِي لَا یُدْلِي أَحَدٌ بِمِثْلِهَا إِلَّا أَنْ یَدَّعِيَ مُدَّعٍ مَا لَا أَعْرِفُهُ وَ لَا أَظُنُّ اللَّهَ یَعْرِفُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ

وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ مِنْ دَفْعِ قَتَلَةِ عُثْمَانَ إِلَيْكَ فَإِنِّي نَظَرْتُ فِی هَذَا الْأَمْرِ فَلَمْ أَرَهُ یَسَعُنِي دَفْعُهُمْ إِلَيْكَ وَ لَا إِلَى غَیْرِكَ وَ لَعَمْرِي لَئِنْ لَمْ تَنْزِعْ عَنْ غَيِّكَ وَ شِقَاقِكَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِيلٍ یَطْلُبُونَكَ لَا یُکَلِّفُونَكَ طَلَبَهُمْ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ وَ لَا جَبَلٍ وَ لَا سَهْلٍ إِلَّا أَنَّهُ طَلَبٌ یَسُوءُكَ وِجْدَانُهُ وَ زَوْرٌ لَا یَسُرُّكَ لُقْيَانُهُ وَ السَّلَامُ لِأَهْلِهِ

ماجرای نامه 9 نهج البلاغه

نامه معاویه

برای روشن شدن ماجرای نامۀ نهم نهج البلاغه ابتدا قسمت¬هایی از نامۀ معاویه را نقل می‌کنیم:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ مِنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»؛ از معاویه ابن ابی سفیان به علی ابن ابی طالب!

معاویه در ابتدای نامه شروع به تعریف از ابوبکر و عمر و عثمان نموده و آنها را نزدیکترین مردم به پیامبر دانست سپس شروع به بدگویی از حضرت نمود.

سپس تهمت‌های خود را ادامه می دهد تا می‌رسد به اینجا که می‌گوید: «و حمل علیه السلاح فی حرم رسول اللَّه»؛ اسلحه علیه عثمان در مسجد نبی آوردند و عثمان کشته شد «و أنت تسمع فی داره الهائعة»؛ شما این صداها را می‌شنیدی و کاری نکردی که تهمت از شما دفع بشود نه حرفی زدی نه کاری کردی!

در قسمتی دیگر آمده است «والذی لا اله الا هو»؛ قسم به خدای واحد «لنطلبنّ قتلة عثمان»؛ ما به دنبال قاتلین عثمان می‌آییم «فی الجبال و الرمال و البرّ و البحر»؛ در کوه و دشت، در دریا و صحرا «حتّی یقتلهم اللَّه»؛ تا خدا آنها را بکشد یا ما بمیریم «والسلام»(بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‌33، ص: 108)

این خلاصه نامه‌ای بود که مسلم خولانی از طرف معاویه به علی «علیه‌السلام» داد و شروع به سخنرانی کرد.

سخنرانی «مسلم خولانی»

«أمّا بعدک فانک قد قمت بأمر و تولّیته»؛ اما بعد شما والی شدید «و اللَّه ما احبّ أنّه لغیرک»؛ ما نیز دوست داریم شما والی باشید و برای دیگران نمی‌خواهیم «إن أعطیت الحقّ من نفسک»؛ به شرط اینکه حق را رعایت کنید «إنّ عثمان قتل مسلماً محرما مظلوما»؛ عثمان مسلمان بود ومظلوم کشته شد «ادفع إلینا قتلته»؛ قاتلین را به ما بده «وانت امیرنا»؛ شما امیر ما باش «فان خالفک احد من الناس»؛ اگر یک نفر هم مخالفت کرد «کانت أیدینا لک ناصرة»؛ ما به حمایت تو می‌آییم «والسنتنا لک شاهدة»؛ و همه جا شهادت می‌دهیم که تو با قاتلین نبوده‌ای و آن‌ها را به ما تحویل داده‌ای «و کنت ذا عذر و حجّة»؛ و تو دیگر عذر و حجت خواهی داشت.

عکس العمل حضرت

بعد از این سخنرانی حضرت به او فرمودند: «اغْدُ عَلَيَّ غَداً فَخُذْ جَوَابَ كِتَابِك»‌؛ای مسلم خولانی نامه را دادی سخنرانی نیز کردی دیگر کافیست برو فردا بیا جوابت را بگیر!

او خوشحال شد و با خود گفت با این کار علی «علیه‌السلام» را با قاتلین عثمان در جنگ می‌اندازیم و خودشان بهم می‌ریزند.

«فَانْصَرَفَ ثُمَّ رَجَعَ مِنَ الْغَدِ لِيَأْخُذَ جَوَابَ كِتَابِه‌»؛ فردا آمد جواب نامه را بگیرد دید در مسجد تمام مردم اسلحه بدست می‌گویند «كُلُّنَا قَتَلَ ابْنَ‌ عَفَّان‌» ما همه عثمان را کشته‌ایم! سپس حضرت فرمودند حال که جوابت را فهمیدی برو به معاویه بگو بیش از ده هزار نفر بودند همه اسلحه بدست گفتند ما قاتلین عثمان هستیم!

مسلم خولانی گفت پس من می‌روم و می‌گویم که علی «علیه‌السلام» واقعاً در توانش نبود که آن‌ها را تحویل بدهد می‌خواست تحویل بدهد اما نتوانست، مسجد پر از افراد مسلح بود بیش از ده هزار نفر بودند علی بی گناه است حضرت فرمود: صبر کن تا چیزی به تو بگویم «وَ اللَّهِ مَا أَرَدْتُ أَنْ أَدْفَعَهُمْ إِلَيْكَ طَرْفَةَ عَيْن»؛ قسم به خدا حتی یک لحظه در ذهنم خطور نکرد که قاتلین را به تو تحویل دهم «لَقَدْ ضَرَبْتُ هَذَا الْأَمْرَ أَنْفَهُ وَ عَيْنَيْهِ مَا رَأَيْتُهُ يَنْبَغِي لِي أَنْ أَدْفَعَهُمْ إِلَيْكَ وَ لَا إِلَى غَيْرِك‌»؛ من خوب فکر کردم قاتلین را نه بتو تحویل می‌دهم نه به غیر تو تحویل می‌دهم! (علی علیه‌السلام نمی‌خواست تحویل بدهد نه این‌که نمی‌توانست و زورش نمی‌رسید!)

سپس فرمودند: بیا این نامه را بگیر و برو به معاویه بده!

پاسخ حضرت به نامۀ معاویه

حضرت در ابتدای نامه از دشمنی قریش با پیامبر و فداکاری بنی هاشم مطالبی را بیان میکنند که در مقالۀ «مقایسه بنی هاشم با سایر قریش» مطالب حضرت شرح داده شده است.

خودداری از تحویل قاتلین عثمان

سپس به بحث تحویل قاتلین عثمان پرداخته میفرمایند:

وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ مِنْ دَفْعِ قَتَلَةِ عُثْمَانَ إِلَيْكَ؛ اما آنچه را که درخواست کردی که قاتلان عثمان را به شما بدهیم فَإِنِّي نَظَرْتُ فِی هَذَا الْأَمْرِ؛ من در این مسئله دقت کردم فَلَمْ أَرَهُ یَسَعُنِي دَفْعُهُمْ إِلَيْكَ وَ لَا إِلَى غَیْرِكَ؛ من به این نتیجه نرسیدم و من این توان را ندارم و جائز هم نیست که قاتلین عثمان را به تو یا به دیگران بدهم.

عثمان مهدور‌الدم بود مردم او را از ناراحتی کشتند. چرا مردمی که انقلابی و حق‌خواه هستند و یک حاکم ظالم را کشته‌اند به شما تحویل دهم که آنها را بکشید!

از آن طرف چرا به شما تحویل بدهم؟ بر فرض که بخواهند محاکمه شوند معاویه و مسلم خولانی چکاره هستند که به آنها تحویل بدهیم!

تهدید معاویه

معاویه در نامه خود نوشته بود که اگر قاتلین را ندهی در کوه و دشت و صحرا و دریا دنبالتان می‌آییم.

وَ لَعَمْرِي لَئِنْ لَمْ تَنْزِعْ عَنْ غَيِّكَ وَ شِقَاقِكَ؛ قسم به جان خودم اگر از این گمراهی و عصیانت دست برنداری لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِيلٍ؛ شما حتماً به زودی قاتلین را می‌شناسی اما لازم نیست شما بدنبال آنها بیایی، قاتلین به دنبال شما می‌آیند پدرت را در می آوردند! یَطْلُبُونَكَ لَا یُکَلِّفُونَكَ طَلَبَهُمْ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ وَ لَا جَبَلٍ وَ لَا سَهْلٍ؛ این قاتلین طالب شما هستند، زحمت نمی‌دهند به شما که دنبالشان بروید، خودشان می‌آیند، تکلیف و زحمتی هم به تو نمی دهند که به دریا و صحرا و کوه و دشت بروی دنبالشان آنها خودشان می‌آیند وطالب توهستند. إِلَّا أَنَّهُ طَلَبٌ یَسُوءُكَ وِجْدَانُهُ؛ البته طالب بودن آنها تو را ناراحت می‌کند وَ زَوْرٌ لَا یَسُرُّكَ لُقْيَانُهُ؛«زور جمع زائر است» آنها به زیارت تو می‌آیند ولی ملاقاتشان شما را خوشحال نمی‌کند! وَ السَّلَامُ لِأَهْلِهِ؛ و سلام نه بر تو بلکه بر آن کسی که لیاقت سلام دارد و اهل سلام است.

مطالب مرتبط

شرح صوتی نامه ۹

مقایسه بنی هاشم با سایر قریش